نویسه جدید وبلاگ

 

عبدالقادر ترشابي

امام ابو عبدالله محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن مغيره بن بردزبه بخاري در سيزدهم شوال 194 هـ. ق پس از نماز جمعه در شهر بخارا (يکي از شهرهاي ازبکستان فعلي) در خانواده اي متدين و مذهبي ديده به جهان گشود. جد پدريش (مغيره) توسط حاکم بخارا، مسلمان شده و در آنجا سکني گزيده بود. وي فردي فارسي زبان بود.[1]
پدرش، اسماعيل، يکي از علماي حديث، در آن زمان بود. چنانکه ابن حبان در کتاب «ثقات» مي گويد: اسماعيل از حماد بن زيد و مالک روايت مي کرد و علماي عراق از وي روايت مي کردند.
و خود امام بخاري در کتاب «تاريخ کبير» مي گويد: اسماعيل بن ابراهيم از حماد بن زيد و امام مالک علم را فرا گرفته و با عبدالله بن مبارک همراه بوده است.
اسماعيل علاوه بر اينکه عالم و دانشمند بود، از تقوا و پرهيزگاري زيادي برخوردار بود. احمد بن حفص مي گويد: در لحظات وفات اسماعيل، نزد وي رفتم. ايشان فرمود: در ميان اموالم درهمي حرام يا درهمي که در آن شبهه وجود داشته باشد، سراغ ندارم. امام بخاري در همان دوران کودکي، پدرش را از دست داد و مادرش که بانويي عابد، زاهد و داراي کرامت بود، سرپرستي او را به عهده گرفت.
تاريخ مي گويد: امام بخاري رحمه الله در همان زمان، به علت نوعي بيماري، نابينا شد و پزشکان از معالجه او ناتوان شدند. شبي، مادرش حضرت ابراهيم عليه السلام را در خواب ديد که به او فرمود: خداوند چشمان فرزندت را بخاطر دعاهاي زياد تو روشن گردانيده است. مادرش مي گويد: هنگامي که بيدار شدم، ديدم که خداوند فرزندم را شفا داده و بينايي چشمهايش را به وي بازگردانيده است.
امام بخاري رحمه الله از همان آغاز کودکي، شيفته علم حديث بود. و ذکاوت و تيزهوشي، همت والا و ثروت زيادي که از پدرش به ارث برده بود، او را در اين امر، ياري مي کرد.
وي تحصيلات خود را از مکاتب سنتي شهر بخارا آغاز کرد.
و در آغاز تحصيل، حفظ حديث به وي الهام گرديد. چنانکه خودش مي گويد: در مکتب بودم که حفظ حديث به من الهام شد در حالي که در آن زمان، ده ساله بودم.
امام بخاري پس از تحصيلات ابتدايي در مکاتب سنتي، خيلي زود به حلقه دروس علماي بزرگ شهر بخارا مانند علامه داخلي روي آورد.
روزي، علامه داخلي مشغول تدريس بود و امام بخاري که يازده سال بيشتر نداشت در آنجا حضور داشت. علامه داخلي در سند حديثي گفت: «سفيان از ابوزبير و او از ابراهيم روايت مي کند». امام بخاري فرمود: «ابوزبير از ابراهيم روايت نکرده است». علامه داخلي از شنيدن اين سخن، بر آشفت و خشمگين شد. امام بخاري رحمه الله با آرامش تمام، فرمود: به اصل کتاب، مراجعه کن.
علامه داخلي، پس از مراجعه به اصل کتاب، به اشتباه خود پي برد و از امام بخاري پرسيد: سند اين حديث، چگونه است؟
امام فرمود: زبير بن عدي از ابراهيم روايت مي کند نه ابوزبير.
همچنين امام محمد بن اسماعيل بخاري از ساير علماي شهر بخارا مانند محمد بن سلام، عبدالله بن محمد مسندي، ابراهيم بن اشعث و محمد بن يوسف، کسب فيض نمود و تا شانزده سالگي، حدود هفتاد هزار حديث، حفظ کرد.

سفرهاي امام بخاري
امام بخاري رحمه الله در سال 210 هـ. ق در شانزده سالگي، همراه مادر و برادرش به قصد حج، راهي مکه شد. مادر و برادرش بعد از اداي مناسک حج، به موطن خويش بازگشتند، ولي امام بخاري براي کسب علم و ادامه تحصيل، در مکه باقي ماند و از ائمه حديث آن زمان، مثل ابوالوليد، احمد بن محمد ازرقي، اسماعيل بن سالم، علامه حميدي و علماي ديگر، احاديث و علوم شرعي را فرا گرفت.
وي بعد از اينکه دو سال در مکه ماند، در سن 18 سالگي يعني در سال 212 هـ ق براي کسب فيض از محضر علماي مدينه، بدانجا رفت.
امام بخاري رحمه الله هيچ گونه خستگي به خود راه نمي داد و براي کسب علم و دانش به شهرهاي مختلف مانند بصره، کوفه، بغداد، شام، مصر، مرو، بلخ، واسط، نيشابور و ري که مراکز علمي آن زمان به شمار مي آمدند، سفر نمود.

اساتيد و شاگردان امام بخاري
امام بخاري (رح) از محضر اساتيد زيادي حديث فرا گرفته است که تعداد آنها را مورخان يک هزار و هشتاد نفر ذکر کرده اند. ما به تعدادي از آنها در مباحث گذشته اشاره کرديم. و چون ذکر تمام آنها در اين مختصر نمي گنجد، به ذکر اسامي تعدادي از معروفترين آنها اکتفا مي کنيم و آنها عبارتند از: محمد بن عبدالله انصاري، مکي بن ابراهيم، علي بن مديني، احمد بن حنبل، اسحاق بن راهويه، ابوبکر و عثمان فرزندان ابوشيبه و ابوحاتم رازي.
اما تعداد شاگردان امام رحمه الله بسيار زياد است و هيچ گونه آماري از آنها در دست نيست. چنانکه فربري مي گويد: صحيح بخاري را از زبان خود مؤلف، نود هزار نفر شنيده اند. آنچه مسلم است اينکه ستاره امام بخاري چنان درخشيد که بسياري از شيوخ و استادانش در برابر او زانوي تلمذ زدند و در حلقه هاي درس او حاضر شدند که مي توان از ميان آنها به عبدالله بن محمد مسندي، ابوحاتم رازي، ابوزرعه رازي وديگران، اشاره کرد.
معروفترين شاگردان امام بخاري رحمه الله که به درجه شهرت رسيدند و محور علم حديث و فقه قرار گرفتند، عبارتند از: امام مسلم بن حجاج نيشابوري، مؤلف صحيح مسلم؛ و ابوعبدالرحمن نسائي؛ مؤلف سنن نسائي؛ و ابوعيسي ترمذي، مؤلف جامع ترمذي؛ امام محمد بن نصر مروزي، امام دارمي و ابن ماجه.

گوشه هايي از فضايل اخلاقي امام بخاري
امام بخاري رحمه الله در عين حال که عالم و دانشمندي بي نظير بود، از اخلاق و صفات اخلاقي برجسته اي برخوردار بود.
وي فردي خوش اخلاق، جوانمرد، سخاوتمند و خوش زبان بود.
زهد، پرهيزگاري و اخلاص در زندگي اش کاملاً آشکار بود.
بخش عمده اي از وقتش را صرف عبادت مي کرد.
علاوه بر اينها، وي با بسياري از آلات ووسايل جنگي آنروز آشنايي داشت و تيرانداز ماهري بود.
اکنون به ذکر نمونه هايي از صفات وي به نقل از مقدمه «فتح الباري» مي پردازيم: امام بخاري ثروت هنگفتي از پدر به ارث برده بود. او مالش را به مضاربه مي داد و خود مشغول فراگيري دانش و خدمت به حديث نبوي بود. نقل است که يکي از بدهکارانش، از پرداخت بيست و پنج هزار درهم از مالهاي امام، خودداري نمود. مردم به امام گفتند که از حاکم وقت براي وصول مال خود، کمک بگيرد. امام فرمود: آنگاه حاکم به من چشم طمع مي دوزد و من حاضر نيستم دينم را در مقابل دنيا بفروشم و سرانجام با بدهکارش مصالحه کرد که هر ماه، ده درهم بپردازد ولي او همان مقدار را نيز پرداخت نکرد.
راوي مي گويد: روزي، ابوحفص مقداري کالا نزد امام بخاري فرستاد. شب هنگام، گروهي تاجر آمدند و آن کالا را در مقابل پنج هزار درهم سود از او خواستند. امام به آنها قول داد و فرمود: فردا بياييد. صبح روز بعد، قبل از آمدن آنها، گروهي ديگر آمد و همان کالا را در مقابل ده هزار درهم سود خواستند. امام فرمود: من ديشب، قول آنها را به کساني ديگر داده ام و نمي خواهم وعده خلافي نمايم.
امام بخاري مي فرمود: دوست دارم در حالي با خدا روبرو شوم که غيبت کسي را نکرده باشم و در اين باره بسيار احتياط مي کرد.
حتي در جرح و تعديل راويان حديث، مي بينيم که مي گويد: علما در مورد اين راوي سکوت کرده اند يا او را ترک کرده اند.
و بسيار کم اتفاق افتاده است که امام بخاري رحمه الله در مورد کسي بگويد: دروغگو است يا حديث ساختگي نقل مي کند؛ بلکه مي گويد: علما او را دروغگو دانسته اند يا اين شخص، به دروغگويي متهم است و ...
امام بخاري رحمه الله از مالش به ديگران کمک مي کرد. به طوري که ماهانه پانصد درهم از درآمدش را بين فقرا و مساکين و به ويژه طالبان علم، تقسيم مي کرد.
وي در کنار مشغله هاي علمي اي که داشت، فردي بسيار عابد بود؛ چنانکه مي گويند در ماه مبارک رمضان در نماز تراويح تا پايان رمضان، قرآن را ختم مي کرد و نيز در نمازهاي شب خود (تهجد)، حدود يک سوم قرآن را مي خواند. يعني در هر سه شب، يک بار، قرآن را ختم مي کرد.

امام و حکّام
امام بخاري رحمه الله از مجالست و همنشيني با حکام و تملق و چاپلوسي نزد آنها بسيار پرهيز مي کرد و معتقد بود که استقامت در دين در صورت همراهي با حکام، بسيار مشکل است و مي گفت: بسياري از کساني که با حکام، مرافقت دارند، حق و باطل را رعايت نمي کنند و چه بسا انسانهاي نيکوکاري که بر اثر همراهي با حکام، به انحراف کشيده شده و باطل را حق، جلوه مي دهند.
همچنين در اين زمينه مي فرمود: «مصاحبت و همراهي حکام، خوار کردن دين است و نزديکي با حکام، ضرر رسانيدن به دين است». نقل است هنگامي که امير شهر بخارا، خالد بن احمد ذهلي، از وي خواست تا به قصرش برود و کتاب صحيح بخاري و تاريخ کبير را به فرزندانش بياموزد، امام بخاري رحمه الله نپذيرفت و در پاسخ، فرمود: «من علم را خوار و ذليل نمي کنم و به ابواب سلاطين نمي روم». و از آنها خواست که در صورت تمايل، به مسجد بيايند و همراه ساير مسلمانها در درس حاضر شوند که بعداً به تفصيل، پيرامون اين موضوع، صحبت خواهيم کرد.

فقه و اجتهاد امام بخاري
در اينکه امام بخاري رحمه الله فقيهي بزرگ و مجتهدي توانا بود، هيچ گونه شک و ترديدي وجود ندارد. فهم عميق ايشان نسبت به کتاب الله و سنت رسول الله صلي الله عليه وسلم را مي توان از نوشته هايش و همچنين آراي علما درباره وي دانست و اينک نمونه هايي از اقوال علما درباره فقه و اجتهاد امام بخاري:
عبدالله بن محمد مسندي مي گويد: محمد بن اسماعيل، امامي است. پس هر کس او را امام نداند، خودش متهم است.
ابو حاتم رازي: «محمد بن اسماعيل بخاري، دانشمندترين شخصي است که وارد عراق شده است.
صالح بن محمد جزره: «هيچ انساني در خراسان، فهميده تر از محمد بن اسماعيل نديده ام.»
سليم بن مجاهد: «مدت شصت سال است که فردي فقيه تر، پرهيزگارتر و زاهدتر از محمد بن اسماعيل نديده ام.»
قتيبه بن سعيد: «با فقها، زاهدان و عابدان، مجالست نمودم. از وقتي که به ياد دارم شخصي مثل محمد بن اسماعيل نديده ام. محمد بن اسماعيل در زمان خودش، مانند عمرt در ميان صحابه بود.»
دارمي: «من علماي حرمين، حجاز، شام و عراق را ديده ام، اما در ميان آنان، فردي جامع تر از محمد بن اسماعيل سراغ ندارم. محمد بن اسماعيل از همه ما، عالم تر و فقيه تر است و بيشتر از همه ما بدنبال علم و دانش مي رود.»
محمد بن نصر شافعي: «به بصره، شام و حجاز و کوفه رفتم و با علماي اين شهرها ملاقات کردم. هرگاه ذکر محمد بن اسماعيل به ميان مي آمد، او را بر خود ترجيح مي دادند.»
نعيم بن حماد خزاعي: «محمد بن اسماعيل، فقيه اين امت است.»
بندار: «محمد بن اسماعيل، فقيه ترين شخص زمان ماست.»
حاشد بن اسماعيل: «در بصره بودم که خبر آمدن محمد بن اسماعيل را شنيدم. هنگامي که آمد، محمد بن بشار گفت: «امروز سردار فقها آمد.»
علاوه بر اين، فقه و اجتهاد امام بخاري رحمه الله از عناوين ابواب صحيح بخاري کاملاً هويدا و آشکار است. اگر ما به عناوين ابواب صحيح بخاري دقت کنيم، به قدرت استدلال وي، بصيرت، توان استنباط و استخراج احکام فقهي توسط ايشان پي خواهيم برد و متوجه خواهيم شد که رتبه او در فقه، کمتر از رتبه او در علم حديث نيست.
امام نووي رحمه الله: امام بخاري رحمه الله در انواع علوم از توانايي ويژه اي برخوردار بوده است و در استخراج و اثبات نکات ريز حديث، کسي به پاي او نمي رسد و بدون ترديد هر کس با خواندن کتابش، به اين نکته پي خواهد برد.

قدرت حافظه امام بخاري رحمه الله تعالي
مهم ترين ويژگي امام بخاري رحمه الله، قدرت حافظه اوست که مورد توجه خاص همه سيره نگاران قرار گرفته است و او را در اين زمينه، زبانزد خاص و عام نموده است.
اساتيد امام بخاري رحمه الله تعالي از همان دوران کودکي، ضريب هوشي خارق العاده اي را در سيمايش مي ديدند و مي گفتند: «اين شخص، بزودي به مقام و منزلتي والا دست خواهد يافت». روزي احمد بن حفص، نگاهي به وي انداخت و گفت: «اين شخص، به شهرت خواهد رسيد.»
حاشد بن اسماعيل مي گويد: هنگامي که در بصره از محضر اساتيد آنجا کسب فيض مي کرديم، امام بخاري کودکي بيش نبود. همراه ما درس مي خواند، ولي چيزي نمي نوشت. پس از گذشت شانزده روز به او گفتم: چرا شما چيزي نمي نويسيد؟ در جواب گفت: مرا زياد سرزنش نکنيد. اکنون نوشته هايتان را بياوريد تا ببينم که چه نوشته ايد؟ ما دفاترمان را بيرون آورديم و ديديم که حدود پانزده هزار حديث در آنها نوشته ايم. امام بخاري رحمه الله تعالي که همه آن احاديث را حفظ کرده بود، شروع به خواندن نمود بگونه اي که ما نوشته هايمان را از روي حفظ ايشان، تصحيح مي کرديم.
هنگامي که امام بخاري در ضريب هوشي و نيروي حافظه در جهان اسلام معروف شد و زبانزد خاص و عام گرديد، علماي بغداد که مرکز علم و دانش آن روز و پايتخت خلفاي عباسي بود، تصميم گرفتند تا حافظه امام بخاري رحمه الله تعالي را آزمايش نمايند. آنها تعداد زيادي از علما را گرد آوردند و براي آزمايش امام بخاري، برنامه ريزي نمودند و در اين راستا، يکصد حديث انتخاب کردند و متن و سند احاديث را وارونه نمودند و متن هر حديث را با سند حديث ديگر، مخلوط کردند و برعکس. براي اين منظور، ده نفر را انتخاب کردند و به هر کدام، ده حديث دادند که آنها را براي امام بخاري بخوانند و امام بخاري را بر اساس وقتي که از قبل تعيين کرده بودند، به اين مجلس دعوت نمودند.
هنگامي که امام بخاري آمد و مجلس کامل شد، يکي از آن ده نفر، سخن را آغاز کرد و حديثي از احاديث ياد شده را خواند و سؤالاتي از امام بخاري درباره آن حديث پرسيد. آن شخص، همچنان احاديثي را که در اختيار داشت، يکي پس از ديگري، مطرح کرد تا اينکه ده حديثش، به پايان رسيد و امام بخاري رحمه الله تعالي همچنان پس از خواندن هر حديث، مي گفت: «اين حديث را نمي شناسم.»
در آن اثنا، بعضي از حاضران در جلسه به يکديگر نگاه مي کردند و مي گفتند: وي متوجه موضوع شده است.
آن نه نفر ديگر نيز، يکي پس از ديگري احاديث خود را قرائت کردند و امام بخاري همچنان مي فرمود که نمي دانم تا زماني که سؤالاتشان به پايان رسيد.
آنگاه، امام بخاري به نفر اول فرمود: حديث اولي را که برايم خواندي، درستش چنين است و متن هر حديث و سند آن را بيان کرد و اين گونه همه احاديث او را اصلاح کرد. آنگاه، همه احاديث نه نفر ديگر را نيز درست خواند و متن و سند هر حديث را به آن برگرداند. و آنها را تصحيح نمود و اشتباهاتشان را متذکر شد. و سرانجام همه حضار به قدرت حفظ و ذکاوت شگفت انگيز او اعتراف کردند.

تأليفات امام بخاري رحمه الله تعالي
امام بخاري رحمه الله تعالي آثار زيادي از خود بجاي گذاشت و در اين زمينه، علم، ضريب هوشي بالا و ذکاوت وي کمک شاياني به او کرد. وي هر چه را که مي خواند، فوري از بر مي کرد. و همانگونه که شرح آن گذشت، براي کسب علم و دانش به شهرهاي زيادي مسافرت کرد. اين عوامل، دست به دست هم داد و از وي نويسنده و محققي توانا ساخت.
ايشان خيلي زود به تأليف و تصنيف روي آورد. وي در سن هجده سالگي تأليف کتاب «قضايا الصحابه والتابعين و أقاويلهم» را آغاز نمود و سپس کتاب «التاريخ الکبير» را در شبهاي مهتابي ميان قبر و روضه رسول اکرمr به رشته تحرير در آورد. و بعد از آن، کتابهاي زيادي نوشت که برخي عبارتند از: الأدب المفرد، اسامي الصحابه، کتاب الاشربه، برالوالدين، التاريخ الکبير، التاريخ الأوسط، التاريخ الصغير، الجامع الصحيح من المسند من حديث رسول الله و سننه و ايامه معروف به صحيح بخاري، خلق افعال العباد، القراءه خلف الامام و ....

تدريس امام بخاري رحمه الله تعالي
هنگاميکه آوازه امام بخاري در جهان اسلام منتشر شد، دانشجويان از هر طرف براي فراگيري علوم ديني بويژه حديث به وي مراجعه مي کردند. امام به هر شهري که وارد مي شد، هزاران نفر به سوي او هجوم مي آوردند و زانوي تلمذ در برابر ايشان مي زدند حتي بسياري از استادانش براي فراگيري حديث به وي مراجعه مي کردند چنانکه ذکر بعضي از آنها گذشت.
وي در عنفوان جواني به صورت غير رسمي تدريس خود را آغاز کرد و هنگاميکه رسماً به آن روي آورد و آوازه تدريسش به گوش مردم رسيد، جمعيت زيادي به سوي او روي آوردند و در درسهايش شرکت کردند.
نودهزار نفر فقط احاديث صحيح بخاري را از خود ايشان شنيده اند. امام بخاري رحمه الله تعالي در شهرهاي مختلف بصره، بغداد، حجاز، طرطوس و بلخ به تدريس پرداخت و در پايان عمر به زادگاهش بخارا بازگشت و در آنجا تا مدت طولاني کتاب صحيحش را تدريس مي کرد. تا اينکه با توطئه امير بخارا و درباريان وي، از شهر، اخراج گرديد و بعد از آن، مدت زيادي زنده نماند که شرح آن خواهد آمد.

وفات امام بخاري رحمه الله تعالي
در مباحث گذشته يادآور شديم که امام بخاري رحمه الله تعالي به درخواست امير بخارا خالد بن احمد ذهلي مبني بر تدريس خصوصي صحيح بخاري و کتاب تاريخ کبير در قصر امير به فرزندان وي، جواب رد داد. اين مسئله، امير بخارا را بشدت خشمگين ساخت. پس از آن به دنبال بهانه اي مي گشت تا از او انتقام بگيرد.
ولي از آنجا که امام بخاري در قلب مردم جاي داشت و برخورد با او، باعث تحريک افکار عمومي مي شد، امير و علماي دربار درصدد برآمدند تا با توطئه اي امام بخاري را از شهر بيرون کنند. حربه اي که هميشه صاحبان زر و زور و قدرت براي خارج کردن مخالفان خود از صحنه، از آن استفاده مي کنند.
اينجا بود که امير بخارا تعدادي از درباريان خود را تحريک کرد تا مذهب امام بخاري را زير سؤال ببرند و سخناني به وي نسبت دهند که نگفته بود.
آنها نيز براي حفظ جاه و مقام خود از حاکم وقت، اطاعت کردند و عموم مردم را عليه امام بخاري شوراندند و اينگونه شرايط را براي برخورد با ايشان فراهم ساختند. حاکم بخارا که در رأس توطئه گران قرار داشت، فرصت را مناسب ديد و دستور داد تا امام بخاري شهر را ترک گويد.
امام بخاري رحمه الله هنگام خروج از شهر، دست به دعا برداشت و فرمود: «خدايا! توطئه اي را که عليه من تدارک ديده اند به خودشان، خانواده و فرزندانشان بر گردان.
و چند روزي نگذشته بود که دعاي امام بخاري تحقق عيني يافت.
زيرا طاهريان که حکام آنروز خراسان بودند، دستور دادند تا خالد بن احمد ذهلي را بر الاغي سوار کنند و در خيابانهاي شهر در برابر چشمان مردم، بگردانند و به زندان اندازند. سرانجام، وي در همان زندان درگذشت و ساير کساني که در اين توطئه وي را همراهي کرده بودند، به مصايب و مشکلات زيادي گرفتار شدند.
امام بخاري رحمه الله بخارا را به قصد بيکند، ترک کرد، ولي قبل از اينکه به آنجا برسد، دشمنان توطئه گر، مردم بيکند را نيز عليه او شورانيده بودند. امام وقتي بدانجا رسيد، متوجه شد که مردم در برخورد با او به دو گروه، تقسيم شده اند.
عده اي از وي حمايت مي کنند و گروهي همچنان طرفدار حاکم بخارا و ملاهاي درباري هستند. مردم سمرقند که از جريان امام بخاري مطلع شده بودند، پيغام فرستادند و از او دعوت کردند تا به سمرقند برود و در آنجا خدمات علمي خود را ارائه دهد. امام به درخواست آنها پاسخ مثبت داد و راهي سمرقند شد و در مسير راه به روستاي خرتنگ (در نزديک سمرقند) رسيد و به خانه يکي از خويشاوندان خود بنام غالب ابن جبريل رفت و چون بيمار بود، چند روزي در آنجا استراحت کرد. مردم سمرقند، قاصدي نزد او فرستادند و درخواست نمودند که هر چه زودتر بدانجا برود. اما ديري نگذشت که امام رحمه الله متوجه شد که شعله هاي فتنه، سمرقند را هم فرا گرفته و آنها هم دچار فتنه شده اند. اينجا بود که دست به دعا برداشت و فرمود: «خدايا! زمين با تمام وسعتش برايم تنگ شده است مرا به سوي خودت فرا خوان».
خداوند هم دعايش را اجابت کرد و شب عيد فطر در سن 62 سالگي در سال 256 هـ. ق اميرالمؤمنين حديث، اين وارث راستين پيامبر اکرمr، دار فاني را وداع گفت و خورشيدي که سالها نور افشاني کرد و با خدمات ارزنده اش، جهانيان را مديون خود ساخت، سرانجام، در روستاي خرتنگ، غروب کرد و همانجا به خاک سپرده شد (انا لله و انا اليه راجعون)

صحيح بخاري
صحيح بخاري باتفاق مسلمانان، صحيح ترين کتاب بعد از قرآن کريم است. امام بخاري آن را در مدت 16 سال از ميان ششصد هزار حديثي که حفظ داشت، تأليف نمود. او مي گويد: هر حديثي را که مي خواستم در کتاب صحيح بخاري بنويسم، ابتدا غسل مي کردم و دو رکعت نماز مي خواندم. سپس، استخاره مي نمودم و پس از يقين از صحت آن حديث، آنرا در صحيح بخاري ثبت مي کردم.
کتاب صحيح بخاري بخاطر اهميتي که دارد، در طول قرون گذشته، مورد توجه علماي مسلمين قرار گرفته است؛ بطوريکه بيش از صد شرح، تعليق و حاشيه بر آن نوشته شده است که از ميان آنها مي توان به شرح «فتح الباري» تأليف علامه ابن حجر عسقلاني و «عمده القاري» تأليف علامه بدر الديني عيني اشاره کرد که در نوع خود بي نظير هستند و بهترين شرح هاي صحيح بخاري به شمار مي آيند.

انگيزه هاي تأليف صحيح بخاري
1ـ در عصر امام بخاري (رح) کتابهاي مختلفي در متن حديث تأليف گرديد، اما چون همه آن کتابها شامل احاديث صحيح و ضعيف بود، امام رحمه الله تصميم گرفت کتابي تأليف نمايد که فقط حاوي احاديث صحيح رسول اللهr باشد. خداوند نيز او را در اين کار ياري نمود و سرانجام موفق به تأليف آن شد.
2ـ روزي امام اسحاق بن راهويه حنظلي، استاد امام بخاري، خطاب به شاگردانش گفت: «چه خوب بود اگر احاديث رسول اللهr در کتابي مختصر، جمع آوري مي شد». اين سخن، توجه امام بخاري رحمه الله را به خود جلب کرد و انگيزه اي شد تا ايشان به جمع آوري احاديث، همت گمارد.
3ـ خود امام بخاري رحمه الله مي گويد: «شبي، رسول اللهr را خواب ديدم و گويا من روبرويش ايستاده ام و با يک باد بزن، حشرات را از او دور مي کنم. اين خواب را براي تعبير کنندگان بازگو کردم؛ آنها نيز چنين تعبير کردند که: شما احاديث جعلي را از رسول اللهr دور مي سازيد».
اين خواب هم يکي از انگيزه هاي تأليف صحيح بخاري گرديد.

مختصر صحيح بخاري
مختصر صحيح بخاري معروف به «التجريد الصحيح» تأليف حافظ ابوالعباس زين الدين احمد بن احمد بن عبداللطيف شرجي زبيدي است. وي در عصر خودش، محدِّث يمن بشمار مي رفت. او دانشمند و اديبي بزرگوار بود. به ايشان، شرجي مي گويند، زيرا ابتدا در يکي از شهرهاي يمن بنام شرجه زندگي مي کرد و سرانجام در سال 893 هـ. ق در شهري بنام زبيد، دار فاني را وداع گفت.
معروفترين تأليفات وي عبارتند از: طبقات الخواص – الفوائد والصلات والعوائد – نزهه الأحباب – أهل الصدق والاخلاص – لحظ الألحاظ والتجريد الصريح للجامع الصحيح (کتاب حاضر)
قابل يادآوري است که برخي به خطا رفته و کتاب «التجريد» را تأليف حسين بن مبارک، احمد بن عمر زبيدي، دانسته اند؛ در صورتي که حسين بن مبارک در سال 629 هـ. ق فوت نموده است، اما مؤلف کتاب «التجريد» در سال 893 هـ. ق دار فاني را وداع گفت.
در پايان، خدا را سپاس مي گويم که اين توفيق را به بنده عنايت نمود تا اين اثر گرانمايه را ترجمه نمايم و از تمامي دوستان و اساتيدي که در ترجمه و ويرايش اين اثر مرا ياري نموده اند، نهايت تشکر و قدرداني را دارم و از تمامي خوانندگان محترم خواهان دعاي خير مي باشم.
عبدالقادر ترشابي
1ربيع الثاني 1423 هـ. ق
امارات – شارجه
سايت نوار اسلام
IslamTape.Com
--------------------------------------------------------------------------------
[1] بدين ترتيب امام بخاري مصداق بارز حديث رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است که فرمود: اگر دين در ثريا باشد ، مرداني از فارس به آن دست خواهند يافت.







نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

دوستان عزیزم همیشه بیاد الله تعالی باشید ، و ما رو از دعای  خیرتان محروم نکنید





گزارش تخلف
بعدی